جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی دم: (تعداد کل: 2)
بی دم
[دَ] (ص مرکب) (از: بی + دم) بی نفس. || بی نفسی که به خیر و دعا بر کسی دمیده شود.
- بیدم مردان؛ بی نفس دمیده شده به خیر و دعا بر کسی. بی دعای اولیاءالله. (آنندراج). و رجوع به دَم شود.
- بیدم مردان؛ بی نفس دمیده شده به خیر و دعا بر کسی. بی دعای اولیاءالله. (آنندراج). و رجوع به دَم شود.
بی دم
[دُ] (ص مرکب) (از: بی + دم) بی دمب. دم بریده. || شرور و موذی و باشرارت و بیشتر در حیوانات استعمال کنند. (ناظم الاطباء).