جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه بی دم: (تعداد کل: 2)

بی دم

[دَ] (ص مرکب) (از: بی + دم) بی نفس. || بی نفسی که به خیر و دعا بر کسی دمیده شود.
- بیدم مردان؛ بی نفس دمیده شده به خیر و دعا بر کسی. بی دعای اولیاءالله. (آنندراج). و رجوع به دَم شود.

بی دم

[دُ] (ص مرکب) (از: بی + دم) بی دمب. دم بریده. || شرور و موذی و باشرارت و بیشتر در حیوانات استعمال کنند. (ناظم الاطباء).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.